لیبریکا از خانواده بزرگ روناسیان (Rubiaceae)می باشد و حدود 2 درصد قهوه جهان لیبریکا است.
تا سال 1995، اغلب درختان لیبریکا در اثر ابتلا به نوعی قارچ از نابود شدند و امروزه تعداد بسیار کمی از آن ها در جهان باقی مانده است.
درخت آن می تواند تا 20 متر رشد داشته و دانه آن بزرگتر از سایر قهوه ها و به شکلی نامتقارن و نامنظم است.
این دان قهوه در سرزمینهای کمارتفاع و مرطوب بهترین رشد را دارد و دارای عطر و طعم دودی می باشند.
لیبریکا در کل قهوهی سرسختی می باشد؛ هم در مقابل آفتهایی مثل کرمک و بیشتر قارچهای انگلی و زنگار، هم در برابر سختیهای شرایط نگهداری و انبارش و رطوبت. از این جهت لیبریکا شانه به شانهی ربوستا میزند. هر چند درجهی سرسختی قهوه عربیکا را «متوسط» بدانیم، درجهی سرسختی و مقاومت لیبریکا «بسیار بالا» قلمداد می شود.
گونه لیبریکا بسیار متنوع بوده و زیرگونههای متعددی دارد کثل دِوِوری (Dewevrei) و دایبوسکی (Dybowskii) که بعضی از اینها مقاومت بالایی در برابر خشکسالی دارند. اینکه دربارهی لیبریکا پژوهشهای چندانی انجام نشده است احتمالا ریشه در کمارزش بودن این محصول دارد. لیبریکا بر خلاف نادر بودنش، محصول بسیار ارزانقیمتی می باشد. در حقیقا کشورهای آسیای جنوب شرقی شاید تنها بازارِ خریدار این محصول باشند.
قهوه لیبریکا در مالزی، اندونزی و فیلیپین ارزان می باشد و در حجم بالا خرید و فروش میشود. هر چند بازار بدی بهشمار نمیآید چرا که بیشتر خریداران در این کشورها، به قصد تهیهی محصولاتی مانند قهوهی فوری یا عصارهی قهوه، لیبریکا را خریداری میکنند.
لیبریکا در بعضی کشورهای آمریکای جنوبی مانند گویان، سورینام، ونزوئلا و برزیل هم کشت میشود اما به میزان کمتر. این قهوه راهی به دایرهی توجهات قهوهفروشها و برشتهکاریهای غرب باز نکرده و دلیل این اتفاق شاید دسترسی سخت به این محصول باشد.
با اهمیت ترین دلیل راه نیافتن لیبریکا به غرب شاید مزهی تاحدودی ناخوشایندش باشد. قهوهای که از این دانهها تهیه میشود مثل تمام قهوههای دیگر است: قهوهای رنگ، ذاتا تلخ و حاوی کافئین؛ و این همهی آن چیزیست که یک قهوهخور معمولی از نوشیدنی محبوب خود انتظار خواهد داشت.